روزی که غرنامه رو نوشتم به پسرجان گفتم: فقط منتظرم عید بیاد.. نه برای این که سفر بریم و ... فقط برای این که دو روز پشت سر مه بتونم خونه بمونم و مجبور نباشم برم بیرون
الان برعکس شده
بیرون کار دارم ولی مجبورم خونه باشم
البته چندین بار هم مجبور شدم برم بیرون
ولی مثلا الان سه تا جا هست که باید برم ولی ترجیح میدم تو خونه باشم:
1. سیم 4 گیتار پسرجان طبق معمول در رفته و در واقع پاره شده باید ببرمش تعمیر
2. رفتم انگشت نگاری برای کاری و باید برم نتیجه رو بگیرم از دادسرا
3.ی سری مدارک باید ببرم آموزش و پرورش
ولی چون دیروز هم بیرون بودم برای جلسه دفاع
امروز گفتم نمیرم و میمونم تو خونه برای یک روز هم که شده
ولی میخوام بگم
خدایا شکرت
ببخش ناشکری کردم
ترجیح میدم سالم باشم و فعال و مجبور باشم هر روز هر روز از خونه برم بیرون
تا این که مجبور باشم بشینم تو خونه
درسته تو خونه هم کلی کار میکنم (از کنترل پروپوزال تا نوشتن مقاله و تکمیل طرح پژوهشی و ...) تا حدی که هنوز وقت نشده باز برم سراغ اون کار ترجمه
ولی هر چه تو صلاح بدونی و بخواهی حتما بهترینه